Hana's daily writings

از زندگی می گویم .از حال و افکارم و تصمیم هایم.از لبخند و گریه هایم

Hana's daily writings

از زندگی می گویم .از حال و افکارم و تصمیم هایم.از لبخند و گریه هایم

من که میگم بهشت ساختنیه

جمعه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۷، ۰۸:۲۳ ب.ظ
به بهانه ی هشتم مارس.

مدتیه به اینکه در گذشته سیاه پوستا چه نا حقی ها و ظلم هایی تحمل کردند تا به اینجا رسیدند علاقه مند شده ام . اینجا که می گویم منطورم این است که بپذیرند سیاه پوستی رییس جمهورشان باشد . تک تک این تاریخی که پر بود از ظلم برایم آشنا است .انگار در حال هم در حال اتفاق افتادن است .ان هم بر سر موضوع دیگری به نام زن بودن.هرگوشه ای از دنیا به شکلی .و در این گوشه ای که من هستم متاسفانه اوضاع از اکثریت گوشه های دیگر بدتر است. ولی تاسف بزرگم از ان است که هنوز هم هست .حتی اگر محل زندگی من سالم بود هم باز هم متاسف بودم چون نا برابری و ظلم در حق یک انسان چیزی است که اثراتش را همه ی ادم های دنیا میبینند .چون مجبور کردن انسانی به سکوت و جا دادن اش در نقش های سنتی که شاید با روحیه اش سازگار نباشد به معنای خفه شدن استعداد های منحصر به فرد اوست که اگر ان استعداد ها شکوفا میشد میتوانست دنیای جای بهتری برای زیستن باشد.ولی ته دلم روشن اینده  است چون امروز ادم های زیادی میدانند حق زندگی و ازادی برای همه انسان ها یکی است ویکی جنس برتر نیست و دیگری جنس ضعیف.همین دانستن میتواند سالها بعد کاری کند که ارزوی ما یعنی حقوق برابر زنان امری پذیرفته شده باشد و ان روز مسلما تمام ان بودن و افتخار  مدیون تمام ما هایی هست که دغدغه مان این بود .ایستادیم در برابر تمام ظلم هایی که میخواست بهمون بشه و تمام تلاشمونو هم کردیم که آزاده بشیم .یکی با استقلال مالی از پدرش ،یکی با خواستن حقوق برابر به جای مهریه های کلانی که بیشتر جنبه خریدن یک زن را دارد، یکی با انتخاب زندگی کردن مجردی یا انتخاب ِ مادر نشدن به عنوان "یک انتخاب" و تحمل کردن تمام حرف های اطرافیانش را به او "ناکامل" گفتند و تلاش کردن ان زن  به اینکه به آن ها بفهماند هر ادمی به خودی خود "کامل "است و نیاز ندارد همسر یا مادر باشد تا کامل باشد و مورد مقبولیت.


روزی یکی از دوستانم بهم گفت فکر کن حقوق مای زن با حقوق اون مرد برابره  در صورتی که او مرده و نیازش بیشتره .بهش نگاه کردم و گفتم مشکلش چیه ؟مگه قراره به هرکس به خاطر نیازش پول بدن؟من به اندازه ی اون کار میکنم و حقوقمو به خاطر کاری که انجام میدم بهم میدن نه جنسیت  و وظیفه ای که دارن بیرون از محیط کار. اون دوستم خیلی با این حرف من خوب رفتار کرد و متوجه شد مشکلش رو .از اون روز تصمیم گرفتم مواقعی که با اینجور دیدگاه هایی که بوی برتری یک جنسیت  میده  مواجهه شدم   حتما اون آدمو متوجه سو گیری اشتباهش بکنم .خوب مطمئنا همه مثل اون دوستم اینقدر منطقی و خوب رفتار نمی کنن چون بعضیا به باور هاشون چسبیدن و هیچ وقتم از خودشون نمی پرسن که این باور درسته یا نه.



و یکی دیگه از راه هایی که من برای جنگیدن در برابر ظلم هایی که به حقوق زنان وارد میشه انجام میدم :تلاش برای بیرون اومدن خودم از این شرایط هست.شرایطی که میدونم کامل بیرون اومدن ازش به اندازه ی طول عمرم تلاش میخواد.تلاش برای استقلال مالی و استقلال شخصیتی (حتی اگر قدم های اول این استقلال شخصیتی این باشه که از آدم هایی که دیگر مناسب من و دغدغه هام نیستن ولی به بودنشون عادت کردم دور بشم و نترسم که مقطع جدید زندگیمو بدون اونا شروع کنم .چون لازمه این ،برای دل کندن از عادت ها ی بزرگتر ) ام باشه .تا دیگر مجبور نباشم خیلی از ظلم ها و محدودیت هایی که تجربه اش میکنم به نام غیرت و یا اصول فرهنگی جامعه یا حرف مردم رو تحمل کنم .چون من به عنوان یه ادم بالغ که میتونه فکر کنه و بفهمه چی برای زندگی اش درسته یا غلط حق دارم یه سری از آزادی ها رو داشته باشم که در حال حاضر ندارمشون .که روزی که فهمیدم این حق های طبیعی  به نام دلسوزی ازم سلب شده در هم کوبیده شدم .
.شبی که در هم کوبیده شدم و اون احساس رو یادمه.اون درد رو . و من از هر دردی استفاده میکنم برای پیشرفت .برای اینکه بفهمم در زندگی اینده ام باید چه چیزایی رو داشته باشم که از اون درد فرا تر برم .و من در اینجا تصمیم هایی بر اساس اون درد گرفتم، تا بتوانم در اینده به آزادی و استقلالی که حق ام است برسم .

و تمام سختی های ان تصمیم را هم با جوون و دل تحمل میکنم .


پ.ن. در ایران همان که روز زن /مادر از روز دختر جداست شرم اور است .به زن مجردی سی ساله همان تبریکی میگویند در ان روز  که به دختر سه ساله می گویند.همه اش به خاطر تفاوت اناتومیکی بی اهمیت .و القای این تفکر که او هنوز آنقدر ها بالغ نیست که مانند یک همسن‌اش ،زن خطاب شود .تا مادر یا همسر نشود همان دخترکِ سه ساله ی صورتی پوش میماند .



موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۱۷
حانیه خیراندیش

نظرات  (۲)

به صورت کلی و از ریشه برخی مشکلات مطرح و شفاف سازی شدند ...؛ من نیاز دارم چند باری متنو بخونم تا بهتر متوجه بشم
پاسخ:
ممنون از وقتی که گذاشتید و خوندید .🌷

یکم اشتباه نگارشی و املایی داشت متن که اصلاح شد ،فکر کنم الان خوندنش آسون تر باشه .
👏👏👏مخصوصا پینوشتش(:
به قول دوستی میگفت چرا روز پسر نداریم،این روزِساختگی بسیار توهین آمیزه...فقط واسه گرامیداشت یه چیزه 
تبریکشم به این معنیه ک آففرین به شما که تا حالا...!😒

A doctor is a student till he dies
درباره وبلاگ


در ایران باستان بجای کلمات خانم و اقا که ریشه مغولی دارند اجداد خوش سلیقه ما به زن مهربانو می‌گفتند یعنی کسی که مهر خلق میکند و به مرد مهربان می‌گفتند به معنای نگهبان مهر
با نام مهربان می نویسم
باشد که از دریچه ی این نام " مهربان " باشم
مدیر وبلاگ : مهربان
نویسندگان
یکشنبه 30 تیر 1398 :: نویسنده : مهربان

یکی از پیج های اینستا جمله ی جالبی نوشته بود
قبل از اینکه با پولای باباتون پز بدین ببینین باباتون هم میتونه با شما پز بده یا نه
اوایل که دانشجوی پزشکی شده بودم خب دوستا و همکارای بابام ازش میپرسیدن پسرت چی قبول شد و وقتی میدیدم بابام با افتخار میگه پسرم پزشکی قبول شده قند تو دلم آب میشد. وقتی آخرین تیر ترکششون رو رها میکردن و میپرسیدن آزاد؟ بابام میگفت نه دولتی و دوستاش عمده ی پشماشون میریخت که نگم براتون از حال بابام
این ماجرا سر قضیه داداشم هم تکرار شد و کلا خانواده رو در این مورد سرافراز کردیم
7 سال پزشکی من گذشت واسه جشن فارغ التحصیلیم علاوه بر پدرمادر و برادرم، پسرخاله م هم اومده بود. از من یه سال بزرگتره و به هم نزدیکیم
دو هفته بعدش که باهم رفته بودیم کوه، بهم گفت روز جشن فارغ التحصیلیت بابات خیلی خوشحال بود. اما فارغ التحصیلی من بابام اصن نیومد. 
باباش معلمه و خیلی دوست داشت اونم پزشکی قبول بشه میتونم حسش رو حدس بزنم وقتی همکاراش ازش در مورد پسرش میپرسیدن
سال اول یه کاردانی قبول شد تو مایه های دامپروی و اینا توی یکی از شهرهای خیلی محروم
یه ترم بیشتر دوام نیاورد و برگشت
به همه گفته بودن دامپزشکی قبول شده. حتی منم تا بعد از قبولیم توی پزشکی خبر نداشتم. سال بعد دوباره کنکور داد و برق دانشگاه آزاد قبول شد ولی بازم باباش راضی نبود
خدا رو شکر که بابام رو حداقل در این مورد سرافکنده نکردم





نوع مطلب : 
برچسب ها : 
لینک های مرتبط :
سه شنبه 25 تیر 1398 :: نویسنده : مهربان

مطلبی رو که دارم مینویسم یه نظر شخصیه
مهریه رو کی داده کی گرفته!؟
خیلیا مهریه دادن خیلیا گرفتن. خیلیا بخاطرش تحقیر شدن خیلیا ازش به عنوان اهرم فشار استفاده کردن
مهریه چیه؟
هدیه ایه که مرد واسه نشون دادن علاقه و احترامش به زن میده؟
آیا نشون دهنده ی سطح احترامیه که مرد به رن میزاره؟
ایا اجر و قرب زن رو نشون میده؟
آیا پشتوانه ی زندگی زنه؟
همش حرف مفته.
در مورد تک تکش فکر کردم
اگه هدیه س که چرا تو شرایط ضمن عقد میارن؟ چرا همونجا تقدیم نمیکنن؟
ایا احترامه؟ ایا پول احترام میاره؟
آیا پشتوانه ی زندگی زنه؟
این یکی رو خیلی در موردش حرف دارم
اگه قراره مرد بخاطر هزینه ی مهریه به زنش احترام بزاره مرده شور این زندگی رو ببرن
اگه قراره وقتی زن جدا شد از این سرمایه استفاده کنه چرا واسه یه زن مطلقه یا بیوه با فرزند نسبت به یه خانوم ازدواج نکرده مهریه ی کمتری رو در نظر میگیرن؟
ایا غیر از اینه که یه مادر با فرزند مخارج بیشتری رو دارن؟
عبارتی در حقوق اسلامی داریم به اسم "مهرالمثل" واسه اینه که ببینن فردی با فلان شغل و فلان شان چقدر مهریه واسش تعیین میشه
چقدر توهین امیز
. اونایی که در مورد مهریه شون برنامه ریزی میکنن و با سودی که بعد از گذاشتنش توی بانک میخان زندگی کنن که بماند






نوع مطلب : 
برچسب ها : 
لینک های مرتبط :

این خواب دیدن هم داستان جالبیه ها
امروز یه خواب عجیب دیدم که دقیقا با همین جزییات تکرار شده بود
ترسناک، بسیار اشنا و بسیار عجیب
میفهمیدم خوابم اما تلاشی واسه بیدار شدن نکردم. میخواستم ببینم اخر این مارپیچ چیه که بازم تکرار شده.
در حدی که اون سوال بنیادی واسم تکرار شد
ایا من یه انسانم که خواب دیدم پروانه ام
یا پروانه ای هستم که دارم خواب انسان بودن رو میبینم


#سوگند





نوع مطلب : 
برچسب ها : 
لینک های مرتبط :
جمعه 14 تیر 1398 :: نویسنده : مهربان
چراروز مرد داریم اما روز پسر نداریم؟ 
چند ساله که روز دختر داریم؟ 
این روز ساختگی بسیار توهین آمیزه فقط واسه گرامی داشتن یه چیزه
چون طبق نظر کوته فکران نه چندان محترم تفاوت زن و دختر یه چیزه
حالا به هم تبریک بگین
افرین به شما که تا حالا.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی